Thursday, February 16, 2006

قصه شب

مرد موقع برگشتن به اتاق خواب گفت : "مواظب باش عزيزم، اسلحه پره"
زن که به پشتی تکيه داده بود گفت: "اين رو برای زنت گرفته ای؟"
"نه، خيلی خطرناکه، می خواهم يک حرفه ای استخدام کنم."
"من چطورم؟"
مرد پوزخندی زد: "با مزه است، اما کدام احمقی برای آدم کشتن يک زن استخدام می کند؟"
زن لب هايش را مرطوب کرد، لوله اسلحه را به طرف مرد گرفت
.
.
زن تو